دنیای سرگرمی

فقط چند دقیقه برای داشتن سرگرمی وقت بگذاریم


آب، نمک، زندگی

روزی مریدی از استادش خواست درسی به او بدهد، استاد رو به مرید کرد و گفت: یک کیسه نمک برای من بیاور بعد مشتی نمک را داخل لیوانی نیمه پر از آب ریخت و از او خواست تا آن را سر بکشد. مرید به سختی، حتی نتوانست جرعه ای از آنرا فرو دهد. استاد پرسید: مزه اش چطور بود؟ مرید پاسخ داد: بی اندازه شور... اصلا نمی شد خوردش.


استاد از مرید خواست مشتی به همان اندازه و از همان نمک بردارد و او را همراهی کند. مسیری را رفتند تا کنار یک دریاچه آب شیرین رسیدند... و بعد از او خواست نمک ها را داخل دریاچه بریزد، بعد یک لیوان از آب دریاچه برداشت و به دست مرید داد و از او خواست آنرا بنوشد مرید به راحتی تمام آب لیوان را به یک جرعه سر کشید. استاد دوباره از مزه آب لیوان پرسید مرید پاسخ داد: خیلی معمولی بود... اصلا شور نبود. استاد پرسید: مگر نمک، همان نمک و همان مقدار نبود؟ پس چرا شور نبود؟ ... و ادامه داد


رنج و سختی که روزگار در طول زندگی در مقابل تو قرار می دهد، درست مثل همین یک مشت نمک است. هر چقدر قدرت پذیرش و روح تو بزرگ تر می شود، قدرت تحمل و ظرفیت تو بالاتر می رود و می توانی راحت تر، در فراز و نشیب زندگی، بدون آنکه دچار رنج و اندوه شوی، طی مسیر کنی. ماموریت تو این است که در طول زندگی از لیوان آب  به دریا تبدیل شوی

لطفا برای حمایت از ما شارژ خود را از طریق بنر زیر تهیه کنید
نويسنده: محمدرضا قربانی | تاريخ: شنبه 20 مهر 1392برچسب:آب، نمک، زندگی, | موضوع: <-CategoryName-> |